از ما زمینیان به شما آسمان سلام
مولای دلشکسته امام زمان سلام
این روزها هزار و دو چندان شکسته ای
حالا کجای روضه بابا نشسته ای
رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت
قربان ریشه های نخ شال گردنت
آماده می کنی کفن و تربت و لحد
مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد
گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای
این روزها کنار دو بستر نشسته ای
انگار غصه دار جراحات سینه ای
گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای
یک بار فکر زهر و دل پر شراره ای
یک بار فکر واقعه گوشواره ای
با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای
اما به یاد مادر پهلو شکسته ای
آن مادری که بال و پرش درد می کند
هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند
هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد
هم آسمان روسریش پر ستاره شد
دو ماه و نیم کار حسن مو شکافی و
دو ماه و نیم بازوی مادر غلافی و...
نظرات شما عزیزان:

با تو ز غریب سامرا می گوئیم.
بر بزم عزاي پدر مظلومت.
از مقدم تو نشانه اي می جوئیم.
شاید این نوشته ام در این لحظه و از اینجا که نام به اعتبار شما گرفته است بر آستانتان گذر نماید. به یاد داشته باشید عرض ارادت و تسلیت مرا یا بقیه الله.
.: Weblog Themes By Pichak :.